- مقالات دیجیتال مارکتینگ
- استارتاپ (Startup) چیست؟
استارتاپ (Startup) چیست؟
شروع یک کسب و کار نیازمند اصول و قواعدی است که با در نظر گرفتن این موارد درصد موفقیت برندی را نسبت به دیگران برندها تعیین میکند. یک مجموعه هنگامی که تصمیم میگیرد با همکارای پرسنل و کارمندانش فعالیت خودشان را شروع کنند و در راه خدمت و ارائه محصول به افراد جامعه گامی را بردارند باید به این نکته توجه داشته باشند که در صورتی میتوانند استوار و پایدار باشند که کار خودشان را با موفقیت انجام دهند و بتواند رضایت مشتری را که به آنها خدمات رسانی میکنند همواره حفظ کرده و در این مهم کوتاهی از آنها سر نزند.
کسب و کارهای جدید و تازه راهاندازی شده به واسطه نوپا بودن هنوز خیلی قدرتمند نیستند و هر گونه تعلل و سستی امکان فروپاشی آنها را زیاد خواهد کرد. در واقع یک استارتاپ با افزایش مشتری نیاز به اضافه کردن نیروی انسانی ندارد و هزاران مشتری با تعداد کمی نیرو را میتواند مدیریت، این مسئله باعث میشود استارتاپها بتواند رشد زیادی داشته باشند و به سود بسیار زیادی دست یافته و سرمایه گذاران را به خودشان جذب کنند. استفاده از کلمه استارتاپ به تنهایی در روند پیشرفت و موفقیت یک مجموعه نمیتواند دخیل باشد زیرا استارتاپ فقط یک اسم است و دلیل موفقیت مجموعه را روند کاری و شیوه ارائه خدمات رسانی آنها مشخص میسازد.
فهرست مطالب
Toggleپیدایش استارتاپها
با توجه به اینکه تنها دو دهه از به وجود آمدن کلمه استارتاپ میگذرد اما شاهد آن هستیم که در اکثر کسب و کارهایی که از این کلمه استفاده میشود دو دلیل مهم دارد، هم جذابیت و هم رقابت غیر سالم که در جامعه رواج یافته است. با توجه به تعاریف نامتعارف و غیر مفهومی که از کلمه استارتاپ در جاهای مختلف ارائه شده، میخواهیم یک تعریف جامع و روان را از آن بیان کنیم:
پروژهای که در آن یک ایده خام و اولیه با کمک و تلاش عدهای شروع به فعالیت میکند و محصولات و خدمات را به نتیجه رسانده و با تولید آن زمینهای را برای فروش محصول فراهم میسازد، استارتاپ گفته میشود. تمام مراحلی که در استارتاپ انجام میشود از اولین فعالیت شروع میشود و به پایان آن ختم میشود تا گروه به یک ایده مناسب برای تولید و فروش دست پیدا کنند، در این پروسه آزمون و خطاهای زیادی باید صورت گیرد تا یک مفهوم و یک نتیجه مناسب به دست آید و نتیجه زحمات و تلاشهای تیم و گروهی به ثمر بنشیند.
جذابیت راهاندازی یک استارتاپ
تعداد زیادی از افراد برای شروع فعالیتشان از استارتاپ استفاده میکنند که دلیلی برای این کارشان وجود دارد مثلا اسم جذابی که با شنیدنش حس کنجکاوی در افراد به وجود میآید. به چند نمونه از دلایل استفاده کردن افراد از نام استارتاپ اشاره می کنیم:
۱_ تازه بودن کسب و کار
همیشه اشخاص به دنبال جستجوی چیزهای جدید و متنوع هستند و وقتی میبینند که محصول جدیدی با نام استارتاپ شروع به فعالیت کرده است دوست دارند که آن محصول جدید را استفاده کنند.
۲_ چند پله چند پله رفتن
شاید این جمله بارها به گوشتان خورده باشد که باید قلههای موفقیت را یکی یکی پشت سر گذاشت و پشت سر گذاشتن پلهها به صورت چندتایی محال است، اما تمامی کسب و کارهای جدید برای گذراندن پلههای موفقیت از کلمه استارتاپ استفاده میکنند تا بتوانند زودتر به هدفشان دست یابند.
۳_ دیده شدن
استفاده از اسم استارتاپ در کسب و کارهای جدید این فرصت را برای آنها مهیا میسازد تا بیشتر دیده شوند.
۴_ حمایت بیشتر کسب کار
اولویتی که نهادهای دولتی برای آنها قائلند و استفاده کردن از استارتاپ برای ارائه خدمات سازمانهای دولتی حمایت بیشتری از آنها به عمل میآورند.
مراحل راهاندازی استارتاپ
به طور کلی استارتاپها باید چند مرحله را پشت سر بگذارند تا با موفقیت اجرا کردن این مراحل به نتایج دلخواه دست پیدا کند، ما در این بخش به هفت مرحله مهمی که برای راهاندازی استارتاپ نیاز است اشاره میکنیم:
۱_ پیدا کردن ایده و ثبت آن
در واقع همان محصول مورد نظر است که استارتاپ قرار است روی آن سرمایه گذاری کند.
۲_ تولید نمونه اولیه و عرضه آن به نزدیکان
قبل از تولید انبوه یک محصول باید اول آن را به آشنایان و یا خانواده عرضه کرد تا رضایت آنها از این محصول مورد برسی قرار گیرد، طبق آماری که از این اشخاص به دست میآید نشان دهنده این خواهد بود که محصول شما از چند درصد محبوبیت و کیفیت برخوردار است. آماری که از آنها گرفتهاید را بررسی کنید و با دریافت نظرات آنها درباره قیمت، کیفیت و میزان رضایت متوجه خواهید شد که درصد موفقیت این محصول چقدر میتواند باشد.
۳_ تهیه آن قبل از فروش
تمامی کارهای استارتاپی مختص برای محصولات و اجناس نیست و درصدی از آنها خدمات دیگر را پشتیبانی میکنند، مثلاً آزمایشگاهی، خدمات، پزشکی و غیره .. اما اگر استارتاپ شما در عرضه محصول و فروش آن فعالیت داشت باید قبل از فروش آن محصولات و خدمات نمونههایی از آنها را تهیه کرده و تست کنید.
۴_ تحقیق و تعیین نقشه راه برای فعالیت
قبل از شروع فعالیت خود باید حتما مسیر را برای آینده استارتآپ تعیین کنید. مسیری که در آن مشخص شود قرار است به کجا برسید چه اهدافی خواهید داشت و چه اهدافی را عملی خواهید ساخت.
۵_ ثبت ایده استارتاپی
فراموش نکنید که امروزه یک ایده موفق و کاربردی مشتریان بسیاری دارد و اگر شما ایده خود را به ثبت نرسانید و مالکیت آن را در اختیار نگیرید امکان سرقت ایده از طرف آشنایان و دوستان وجود دارد.
۶_ سرمایهگذار مطمئن برای ایده
به دلیل مشکلات زیادی که در این حوزه وجود دارد همیشه پیدا کردن سرمایهگذار چالشهایی را به دنبال خواهد داشت اما شما با پیدا کردن سرمایهگذاری مناسب و مطمئن قسمت مهمی از راه را حل کردهاید.
۷_ ایده پردازی در انتخاب
اکثریت فکر میکنند استارتاپ یعنی ثبت و ارائه محصول جدید، اما این تعریف درست استارتاپ نیست در واقع استارتاپ از ایده نشأت گرفته یعنی خلاقیت و ایده پردازی بر روی یک روش نو پا است. مثلا اگر در محصولی اشکالی وجود داشت شما با برطرف کردن آن مشکل و ارائه آن به بازار یک استارتاپ خواهید بود.
تفاوتهای مهمی که میان کسب کار و استارتاپ وجود دارد
درواقع استارتاپ یک کسب و کار جهانی است و معمولا تعریف مردم از آن همان کسب و کار اینترنتی است. تفاوتهای عمده این دو شامل مواردی از قبیل خلاقانه و نوآورانه بودن استارتاپها، رشد سریع آنها، تکیه بر فضای مجازی و اینترنت برای خدمتدهی و گستردش کار و جذاب بودن برای سرمایه گذاران است.
۱_ سرمایه اولیه
کسب و کارهای کوچک معمولا کار خود را با سرمایه شخصی و با کمک خانواده و اطرافیان شروع میکنند اما استارتاپها کار خود را با سرمایه شخصی شروع و برای رشد به سرمایه گذاران خطر پذیر نیاز دارد. در واقع روشهای تامین مالی در این دو متفاوت است.
۲_ مقیاس پذیر بودن
کسب و کار های اینترنتی یا استارتاپ مقیاس پذیرند یعنی برای گسترش کار خود در فضای اینترنت هیچ گونه محدودیتی ندارند اما کسب و کارهایی مانند آرایشگاه و رستوران برای گسترش کار خود باید همه چیز را تغیر دهند. مانند فضا، افراد، نوع فعالیت و موارد زیادی دیگر.
۳_ میزان رشد
میزان رشد در کسب و کارهای کوچک بسیار زیاد است و بعد از آن با شیب ملایم به رشد خود ادامه میدهد. اما این مسئله در استارتاپ برعکس است کسی که کسب و کار اینترنتی انجام میدهد هزینه زیادی را تا رسیدن به مرحله سود دهی متقبل میشود ولی وقتی به نقطه رشد رسید این مسیر رشد را با سرعت بالایی طی خواهد کرد.
۴_ میزان ریسک پذیری
کسب و کارهای کوچک معمولا سعی دارند کار خود را بدون هیچ گونه ریسک و خطایی انجام دهند، اما استارتاپها ریسک بالایی دارند و ممکن است به آن هدفی که مدنظر دارند دست پیدا نکنند و با شکست مواجعه شوند.
۵_ مقدار درآمد
هدف از راهاندازی کسب و کارهای کوچک آن است که با سرمایه کم بتوانند درآمد خوب و قابل قبولی داشته باشند، به عنوان مثال راهاندازی یک مغازه کوچک. اما هدف استارتاپ در درجه اول پول نیست زیرا آنها هدفی جاه طلبانه دارند و دنبال تحول هستند. اما وقتی به نتیجه برسند درآمد هم پی آن خواهد آمد که گاه در برخی استارتاپها این درآمد بسیار بالا است.
۶_ نوع ایده
کسب و کارها معمولا ایده سنتی دارند مانند آرایشگاه، مغازه پوشاک و غیره… اما استارتاپها ریسک پذیرند و به یک ایده متفاوت فکر میکنند.
چند نمونه از استارتاپهای معروف داخلی
- آپارات
- دیجی کالا
- تخفیفان
چند نمونه استارتاپهای خارجی
- اوبر
- ایر بی ان سی
- ناخوانا
سخن پایانی
بهتر است بدانید که درصد زیادی از استارتاپها با شکست مواجه میشوند زیرا موفقیت و پیشرفت ارائه یک محصول کار آسانی نخواهد بود و تلاش بسیار زیادی به همراه هدفمند بودن میطلبد، پس توجه داشته باشید که قانع کننده نخواهد بود که فقط به واسطه اسم استارتاپی که برای مجموعه خود در نظر گرفتهاید موفقیت شما صد درصد تضمینی باشد.
وجه تمایز یک استارتاپ موفق و قدرتمند با یک استارتاپ شکست خورده را می توان تلاش مستمری که اعضای آن مجموعهها با علم و دانش انجام میدهند دانست. وقتی در شرکتهای بزرگ اختلال ایجاد میشود و مجموعه آنها توسط کسب و کارهای جدید و کوچکتر با خطر مواجه میشوند، مدیران این شرکتها به فکر تاسیس و راهاندازی یک دفتر کار جدید در بیرون شرکت یا درون آن میافتند.
این هدف گذاری به واسطه این است که هنگامی که یک شرکت کوچکتر و به اصطلاح جمع و جور تر باشد عملکرد آن نیز سریعتر میشود و کارها به واسطه سبکتر بودن سریعتر انجام میپذیرند. به همین دلیل این شرکتهای بزرگ با راهاندازی استارتاپ این انگیزه را در پرسنل و نیروهای خود نیز به وجود میآورند و شاهد بازدهی بیشتر و مفیدتری خواهند بود.